کوچولوی منکوچولوی من، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

فرشته دیگرم در راه است....

بالاخره فرشته منم زمینی شد.

سلام عشق کوچولوی من....سلام خوشگلم....سلام نفسم.... الان که دارم برات مینویسم تو حدود پانزده روزه دنیا اومدی و من روزهای خیییلی سختی رو گذرندم خیییلی سخت بودن مامانی. اما الان بین دو فرشته نازم دراز کشیدم و دارم با صدای نفس های شما  با ارامش یک شب زمستونی رو پشت سر میزارم . امشب بیخوابی زده به سرم و وقت رو قنیمت شمردم تا خاطرات این روزهای اخیر رو برات بنویسم. از اون دوهفته باقی مانده که دکتر برام تعیین کرد یه هفتش گذشت با همه سختی ها و درد هاش که ازمایش پلاکت رو برا دکتر بردم شکر خدا رسیده بود به صد شصت. کلی خوشحال بودم. دکتر یه نگاهی به تقویمش کرد و برا هفته بعد صبح شنبه برام نوبت عمل نوشت. گف فردا بازم ازمایش پلاکت بده و آزمایش کب...
29 بهمن 1394

هفته سی و هفت .... و نزدیک شدن لحظه شیرین دیدار....

سلام خوشگل خانوم و شیطون بلای مامان... خوبی عشقم....ازین حرکت ها و کش و قوس های محکمت که معلومه خوبی. .. منم خوبم یعنی بد نیستم شکر..... بابایی و شهرادی هم خوبن....میدونی قند عسلم از کی میخوام بیام و برات پست جدید رو بزارم . اما یا وقت نمیکنم یا دل و دماغ ندارم البته کامپیوترم هنوز  مشکل داره وگرنه میخواستم عکس وسیله هات رو برات بزارم....دیگه نفسم شرمندتم.خودت که از احوال این روزای من باخبری که چطور دارم هر دقیقمو میگذرونم.... نمیدونم از کجا شروع کنم و تا کجاشو برات نوشتم....اما داستان از وقتی پیش اومد که من مثل بارداری شهراد دچار خارش های زیادی شدم همونیکه ازش میترسیدم به دکترم گفتم و برام آزمایش نوشت.   و تا...
1 بهمن 1394

دختر من هفت ماهشم تموم شد !!!

سلام خوشگل من، سلام نازدار من، سلام همه وجودم... خوبی زندگی من؟ منم خوبم ، بابایی و داداش شهرادم همینطور.... و منتظریم تا این دو ماه باقی مونده مث برق تموم بشه و دخملی کوچولوی ما صحیح و سالم بیاد پیشمون.خوشگل ما کلی بزرگ شده...کلی راه رو گذرونده  و الان که شمارش معکوس شروع شده برای اومدنش، خانوم خانوما هم شیطنت هاش چند برابر شده .... از صبح الطلوع تا وسط روز یا بعد غذا و وقت خواب تو ماشین و شب و بخصوص نصف شب خلاصه حسابی برا ورجه و وورجه کردن سنگ تموم میزاره..... با دستاش چنگ میزنه با پاهاشم لگد که نشون میده فلفل ما از اون تیز میزه هاست. به قول قدیمیا مشت نشانه خروار  هست... دیگه مامانی تو از الان اینقدر پرتحرک...
11 آذر 1394

پایان شش ماهگی و اتفاقات گذشته.

سلام دختر ناز و خوشگل من. خویی دنیای من؟؟ الان که دارم برات مینویسم شنبه دوم ابان ماه و ظهر عاشوراست که من  و داداش شهراد خونه تنهاییم و بابایی رفته روستا.... مامانی از اخرین پست تا حالا کلی اتفاق اوفتاده و کلی عذاب و استرس رو تحمل کردم. اول اینکه اسباب کشی داشتیم و تا دیروز هنوز اینترنتمون درست نشده بود. درسته همه کارها رو کارگر ها کردن و چیدن وسایل هم خاله ها اومدن اما بازم کلی خستگی داشت.  بعدم توی اولین فرصت رفتیم سمنان دکتر متخصص خون و با ازمایش خون مجددبهم گفت پلاکت خونت پایین هست اما فعلا خطری نداره اما هر ماه باید تست بدی که یوقت از صد هزار پایین تر نیاد که در غیر این صورت باید دارو مصرف کنم تا هفته سی و شش ...
2 آبان 1394

ملوسکم، دخترم قدم های کوچکت پر شکوفه.

سلام عزیز دلم، نفسم، دنیای من، همه وجودم خوبی؟ خوشی؟ منم خوبم، داداش شهراد و بابایی همگی خوبیم.و خوشحال بخاطر وجود مقدس تو. این بار دومیه که خدا جون توی عید قربان بهم بزرگترین عیدی زندگیمو میده و من بی نهایت سپاس گذارم. اولین عیدی دو سال پیش بود که  روز عید فهمیدیم داداشی توی دلمه تازه اولش بود و من و بابا توی پوست خودمون نبودیم و خدا جون یه پسر خوشگل و زیبا و دوست داشتنی بهمون داد  و البته سالم ..... که تا اخر عمرمون برای داشتنش باید فقط شکر بگیم. و اما عیدی دوم .... بعد گذشت دو سال دیروز با خاله زری رفتم تعیین جنسیت و سلامت جنین. که هزار مرتبه شکر از هر لحاظ سالم بود .صدای تپش قلبت و شنیدم و کف پاهای ریزه میزتم د...
1 مهر 1394

پایان چهار ماهگی ...

سلام خوشگل مامان... خوبی عزیز دلم؟ ببخشید که یکم دیر شد و نتونستم زودتر بیام  و برا بنویسم... فرشته نازم چهار ماهگیت مبارک زندگی من..  امیدوارم این روزهای یکم سخت و با استرس تموم بشه و کوچولوی من به ارامش تمام پیشمون بیاد. ما هم خوبیم من داداش شهراد و بابایی و همچنان در گیر کارهای خونه و البته رسیدگی به اوضاع جسمانی من برا سالم بودن تو نفسم!!!!! یه ده روزی دکترم نبود تا جواب سونو گرافی کاملی که برام نوشته بود و غربالگری و آزمایش پلاکت خونم رو براش ببرم .... تا اینکه بعد اومدنش رفتم پیشش. دکتر ازمایش ها رو دید... مامانی پلاکت خونم خیییلی پاییینه لب مرز خطر برا همینم گفته حتما باید برم پیش متخصص خون تا دارو استفاده ک...
24 شهريور 1394

سرکلاژ و جوجوی من !!!!!

سلام دنیای من خوبی فدات شم..... مامانم داره همه تلاششو میکنه برات عزیز دلم. نتایج آزمایش ها رو بردم پیش دکتر اما هنوز جواب غربالگری نیومده و چون دکتر برام تاریخ مراجعه بعدی رو تععین کرده بود نمیشد منتظر ماند..چه دکتری مامانی.... به چه حال و وضعی برگشتم خونه.... دکتر وقتی جواب ازمایش و سونو رو دید برا پلاکت خونم گفت باید برم پیش متخصص خون که دامغان نداره باید برم سمنان تا پلاکت خونم درمان بشه... و برای سونو هم گفت با توجه به جواب سونو دهانه رحمت کوتاه شده باید عمل سرکلاژ انجام بدی و اگرم نه عواقبش به عهده خودت خواهد بود و برام تاریخ بستری بیمارستان نوشت.... خیلی از اوضاع خودم نا امید شدم. برا سرکلاژ از خاله شهلا جزییات رو...
29 مرداد 1394

پایان سه ماهگی

سلام قند عسل مامان. خوبی عزیزم؟ ایشالا که همیشه خوب باشی. سه ماهه شدنت مبارک خوشگلم.  دیگه بزرگ شدی و از سه ماهه اول که یکم خطر ناکه گذشتی به قدرت خدای بزرگ. مامانیم همه تلاششو میکنه تا خدای نکرده شما اسیب نبینی. فسقلی من توی این یه ماه اخیر یکم حال ندار بودم مدام دل درد و کمر درد و لک های هر روزه که نگران کننده بودن. بعد رفتن دکتر که چند تا امپول و شیاف پرژسترون داد و کلیم سفارش کرد که مراقب کوچولوم باشم .الان هر هفته یه امپول میزنم که مامانی کلی درد داره و تا چند روزم جاش درد میکنه فردا که این یکیم بزنم فقط یه دونه ی دیگه میمونه. از شرشون خلاص میشم. بعدم کلی ازمایش که انجام دادم. رفتم جوابشو بگیرم و به دکتر نشون بدم. بخ...
10 مرداد 1394

به زندگی ما خوش اومدی دلبندم ....

سلام فسقلی من.. خوبی عزیزم. این اولین نوشته مامان برای توست. و تو در حال حاضر دو ماه و نیمه که مهمون وجود من شدی. و لحظه به لحظه بزرگتر و بزرگتر میشی و من و بابایی و داداشی چشم براهت تا زودتر بیای و سالم و سرحال در کنارمون باشی.... هر چند که  زودتر از موعد مقرر که انتظارش رو داشتیم پیشمون اومدی اما خیییلی خوشحال و دلخوشمون کردی عشقم. تولد یک سالگی داداش شهراد تو چهل روز بود که توی دلم بودی و من بیخبر بودم. البته دو بار بی بی چک استفاده کرده بودم اما منفی بود و بار سوم بود که خط پر رنگ دوم حضور مسلم تو را خبر داد. از خدا میخوام توان و انرژی زیادی بهم بده تا به بهترین روش ممکن از فسقلی های نازم نگه داری کنم و اینده خوبی بر...
27 تير 1394