کوچولوی منکوچولوی من، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

فرشته دیگرم در راه است....

چهار ماهگی النای من....

1395/3/4 18:51
نویسنده : مامانی
432 بازدید
اشتراک گذاری

سلام قند عسل مامان خوبی خوشگل من؟محبتمحبتمحبتمحبتمحبت

دختر خوش اخلاق و خندون من داره روز های چها ماهگیش رو پشت سر میگذاره و روز به روز تو دل برو تر و خانوم تر از قبل میشه...بغلماشالا به این دختر اروووم که صدا از دیوار در میاد اما این عروسک من اصلا...خودش میدونه من الان تو چه شرایطی هستم..بوسبوس

بخاطر مراعات کردن حال شهرادم نمیتونیم خیلی به النا خانوم برسیم تا اینکه یکم دیگه خانوم خانوما بزرگتر بشه و ایشالا بشه هم بازی داداشیش...چشمکاما بازم هم من و هم بابا تا وقت رو غنیمت میشمریم باهات وقت میگذرونیم..زبان

بعد از واکسن دو ماهگی دیگه کمتر دلدرد شدی البته هنوزم یه مقدار نفخ رو داری اما نسبت به قبل خیلی بهتری زیبازیباو دیگه برا دلدرد گریه نمیکنی...که جای شکر داره..بغل الان چندمین باریه که دیکه خودم حمومت میکنم که با حموم کردن داداشی روی هم رفته انرژی زیادی ازم میره و بعد اتمام کار چنان ولو میشم نگوووخستهخسته

در هفته اول اردیبهشت مراسم کوچیکی داشتیم که دختر خوشگلمو  طبق اداب و رسوم دامغانی ها به گل غلتاندیم...محبت هم خاله زری از شاهرود برات گل اورده بود و هم خاله طاهره خودم.

یه شب که من خبر نداشتم و قرار بود عزیز حمومت کنه خودش به بقیه خاله ها زنگ زده بود و همگی اومدن . بعد از حموم دخترم کلی با گل های محمدی و عطر دل انگیزشون کیف کردی و ازت عکس گرفتیم.بوسمحبت

دو روز بعدشم من و خاله زری رفتیم درمانگاه و گوش دخترمون رو سوراخ کردیم. یه جفت نگین ابی خورد روی گوشهای خوشگل دخترمفرشته

خلاصه از مرحله سوراخی گوش که میترسیدم هم گذشتیم و بعد سه روز شستشو با الکل دیگه همه چیز برات عادی شد...بغل

 ماشالا این روز ها خیلی خندون شدی تا نزدیکای ظهر که میخوابی بعد بیدار شدنت هم فقط شکمت سیر باشه و پوشکت هم خییلی خیس نشده باشه دیگه ساکت به بررسی همه جا میشینی انقدر نگاه میکنی و ذل میزنی که خدا میدونه و تا نگات میکنیم ذوق میکنی حرف میزنی...بوسبوسبوسبوس

چیزی که واقعا نگرانم میکنه کمبود شیرم هست غمگینهمون موضوع نگران کننده که باعث شیر خشکی شدن شهراد شد باز تکرار شد..گریهتصمیم گرفتم غذا خوردنت رو یکم جلو بندازم  که خدای نکرده گرسنه نمانی و تو هم شیر خشکی نشی....بی حوصله

دیگه عزیز دلم اتفاق خاصی نیوفتاده ده روز دیگه مونده تا واکسن چهار ماهگیتکه ایشالا اینم به خوبی و خوشی تموم بشهمتنظرمتنظر

میسپرمت به خدا عزیزکم...فدای تو و شهرادم بشیم من و بابایی محبتمحبتو میبوسیمتون هزار تااااابوسبوسبوس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان گیلدا
4 خرداد 95 22:33
4 ماهگیت پیشاپیش مبارک خوشگل خاله
مامان مهنا
11 خرداد 95 3:12
فدای النا جووونی خوش اخلاق