کوچولوی منکوچولوی من، تا این لحظه: 8 سال و 3 ماه و 2 روز سن داره

فرشته دیگرم در راه است....

روز های آخر پاییز و ده و نیم ماهگی النای من....

1395/9/24 20:24
نویسنده : مامانی
390 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان....سلام به روی ماهت......دنیای من. خوبی؟ محبتمحبتمحبتمحبتمحبت

پاییزم تموم داره میشه و پنج شب دیگه یلداست. اولین یلدای النای ما.جشن...اما من هنوز نمیدونم برنامه ای داریم و کجا میخوایم بریم...نمیدونم باید یکم بجنبم بخودم...خطا

توی این دو ماهی که گذشت ماشالا دخترم پیشرفت های چشم گیری کردی.بوس اول اینکه از حالت سینه خیز رفتن در اومدی و الان چهار دست و پا میری به صورت مسلط و تند و کم محبتو بیش جاهای مختلف رو میگیری و به شکل دو زانو نیم خیز میشی که اینا علامت های خوبیه برای قدم های بعدی و ایستادن...خدا رو شکر...بغلبغل

دوم اینکه دوتا دندون بالاییت ینی خرگوشی ها هر دو از لثه اومدن بیرون مبارکت باشه همه وجود مامان... جشنجشنخیلی بهت سخت گذشت خیلی...کلی تب میکردی و میلی به غذا نداشتیغمگین ...و همش در حالت نق بودی...گریهطوری که مدام باید توی بغلم دورت میدادم . غمگین

حتی توی کارای خونه یدستم تو رو بغل میکردم اون دستم هم مشغول کار.خسته..خوابت کم شده بود بعد کلی سرو کله زدن باهات نیم ساعت میخوابیدی و بیدار میشدیگریه....برای همه این مشکلات چند بار دکترت بردم و اخرین بارم چند روز پیش بود که دکتر گفت اگه بازم داغ بود و بی قرار باید ازمایش ادرار و خون بده..غمگینغمگین

اما شکر خدا دیگه داغ نشدی و دندونات زدن بیرون. بوسالان بهتر غذا میخوری و صد البته خوابتم بهتر شده....بوسدوتا دندون کناری خرگوشی ها هم امروز بیا فردا بیا هستن...خستهخدا کنه این دوتا هم بیان که دختر کوچولوم راحت بشه...فرشتهفرشتهچون دیگه فکر نکنم خبر از دندون جدید باشه.... حداقل حالا حالاها...بغل

خبر خوش دیگه که فکرم رو مشغول کرده بود برات حرف زدنت بود...نه اینکه حرف بزنی برام خندونک...نه...اصلا هیچ حرف و آوایی هم ادا نمیکردی...این موضوع اذیتم میکرد.غمگین.تصمیم گرفتم بیشتر برات وقت بزارم کلا برا همه کارا...که موفقیت امیز بود..... جشنخیلی خوب پیش رفتی.....فرشتهالان چند تا حروف میگی . وقتی گریه میکنی چهار دست و پا بهم میچسبی و میگی مهههه مهههه فکر کنم میخوای بگی مامان.... بوسدر حال حاضر مههه بههه دههه گههه رو خوب میگی...محبتمحبت

داداشی برات از تبلتش اهنگ میزاره میگم النا نای نای کنه تو هم مچ دستات رو میزاری رو هم تند تند بالا پایینشون میکنی...و همچنان برای بازی کردن با هم  و خندیدن به کارای شهراد پایه ایبغلبغل

 تنها دغدغه من وزن زیاد نکردنت هس....گریهخیلی غصه میخورم یکی دوماه هس توی هشت کیلو موندی..... گریهگریهاخیرا که دکتر رفتیم گفت نسبت به قبل چهارصد گرم اضافه کرده یک ماه و این پیشرفت خوبیه... خطاالان دارم روی غذا خوردنت بیشتر کار میکنم و وعده های غذاییتو بیشتر کردم...خدا کنه این یه مورد هم خوب بشه ایشالا دیگه هیچ مشکلی نیست.....متنظر

موهاتم خیلی بیشتر شدن. پشت سرت که کامل در اومده یک کوچولو جلو سرت کم پشت هست که موردی نیست اصلا اونم حل میشه....زبانزبان

 روزهای پاییزت  با نگاه کردن  تلویزیون با شهراد گذشتن که خیلی دوست داری .چشمک با اسباب بازی ها خوب سرگرم میشی. تو ماشین هم نمیخوای بخوابی و اعتراض میکنی. خندونکدوست داری روی پاهام بشینی و بیرون رو تماشا کنی....بی حوصلهبی حوصله

ببین مامانی برا هر نکته کوچیکی چقدر باید حرص بخورم و فعالیت کنم کچلکچلپس اگه نتونم که زود به زود بیام و برات بنویسم بهم خرده نگیر و منو ببخشچشمک

این بود شرح وقایع اخییییییر تا یه روز دیگه به خدا میسپرمت...نفس نفس نفس منمحبتبوسبوسبوسمحبت

 

چند تا از عکس های آتلیه دخمل نازممحبت

این عکس برا قد و وزن نه ماهگیت هس...خوشگلم...

اینجا دخترم تازه چهار دست و پا رفتن بلد شده

بدون شرح...

بعد از چند بار اوفتادن از تخت احتیاط کردن رو یاد گرفتی

اینجا هم النا خانوم سعی داره خودش لباس بپوشه دختر فسقل باهوشم

یه نمونه از خرابکاری هر روزه خانوم خانومااا

تولد ده ماهگی النا

 و در اخر هم یک عکس زیبای دو نفره با داداشییییی

نفس منین هر دو تاییتونمحبتمحبتمحبتمحبت

 

پسندها (1)

نظرات (2)

گیلدا
26 آذر 95 20:47
ای جونم عزیزای دلم. ایشالله که غذا خوردنتم خوب میشه مامانت از نگرانی درمیاد دخمل باهوش
مامانی
پاسخ
فدات فاطمه جان
رنگین کمان
7 دی 95 12:21
سایت خیلی خوب دارید. خدا حفظش کنه این نی نی زیبارو من کارهای نمدی انجام میدم اگر دوست داشتید برای تهیه تزئینات و گیفت به من سر بزنید. خوشحال میشم کارهامو ببینید . اینستاگرام : rainbow.6159 کانال تلگرام : @Rangiin91 شماره سفارش : 09389273767